Splat

splæt splæt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun singular uncountable informal
شلپ‌شلپ (صدا)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The splat of raindrops against the window was soothing.
- شلپ‌شلپ قطرات باران روی پنجره آرامش‌بخش بود.
- She could hear the splat of the raindrops.
- صدای شلپ‌شلپ قطرات باران را می‌شنید.
noun
آذین (در پشت صندلی)
- The splat on the chair caught my eye with its unique shape and pattern.
- آذین روی صندلی با شکل و طرح منحصر‌به‌فردش نظرم را جلب کرد.
- I ran my hand over the smooth surface of the splat.
- دستم را روی سطح صاف آذین کشیدم.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت splat

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «splat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/splat

لغات نزدیک splat

پیشنهاد بهبود معانی