فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Filtrate

ˈfɪltreɪt ˈfɪltreɪt ˈfɪltreɪt

شکل جمع:

filtrates

معنی‌ها

noun verb - transitive

پالودن، صافی کردن

noun verb - transitive

آبگونه‌ی پالیده، مایع تصفیه‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد filtrate

  1. verb remove by passing through a filter
    Synonyms:
    filter strain filter-out separate out

ارجاع به لغت filtrate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «filtrate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/filtrate

لغات نزدیک filtrate

پیشنهاد بهبود معانی