(در دامداری و باغبانی برای اصلاح نژاد و غیره) جانوران را کشتن یا ذبح کردن، دستچین کردن، گل یا درخت را بریدن و قطع کردن
Before the mating season, we culled the ewes.
پیش از فصل جفتگیری میشها را دستچین کردیم.
to cull flowers
گل دستچین کردن
گلچین کردن، جمعآوری کردن، انتخاب کردن، برگزیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
These materials have been culled from the Shahnameh.
این مطالب از شاهنامه برگزیده شده است.
چیز حذفشده، کشتهشده، دستچینشده (به علت نقص یا کمبود)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cull» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cull