شکل جمع:
pendantsآویز گردنبند
Hesam bought her a gold pendant for her birthday.
حسام برای تولدش آویز طلایی خرید.
She always wears a small silver pendant shaped like a heart.
او همیشه آویز نقرهای کوچکی به شکل قلب به گردن دارد.
آویزان، معلق، آویخته، آویزانشده
شکل نوشتاری دیگر: pendent
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The tree had pendant branches that almost touched the ground.
درخت، شاخههای آویختهای داشت که تقریباً به زمین میرسیدند.
I love the look of those pendant lights in the kitchen.
من ظاهر آن چراغهای آویزان در آشپزخانه را دوست دارم.
شکل جمع pendant در زبان انگلیسی pendants است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pendant» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pendant