آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Trammel

ˈtræml ˈtræml

معنی trammel | جمله با trammel

noun

نوعی دام یا تور، پابند، کملاف، ابزار ترسیم بیضی، تعدیل، تعدیل کردن، به دام افتادن، محدود ساختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Modern poetry tries to throw off the trammels of tradition.

شعر نو سعی می‌کند که پابندهای سنت را دور بیندازد.

We were all bound by the trammels of human nature.

ما همه‌ی گرفتار محدودیت‌های سرشت انسانی بودیم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد trammel

  1. verb to gain control of or an advantage over by or as if by trapping
  1. noun a fishing net with three layers; the outer two are coarse mesh and the loose inner layer is fine mesh
    Synonyms:
    trammel net

ارجاع به لغت trammel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trammel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/trammel

لغات نزدیک trammel

پیشنهاد بهبود معانی