آخرین به‌روزرسانی:

Leash

liːʃ liːʃ

گذشته‌ی ساده:

leashed

شکل سوم:

leashed

سوم‌شخص مفرد:

leashes

وجه وصفی حال:

leashing

شکل جمع:

leashes

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

قلاده

In the park, keep your dog on a leash!

سگ خود را با قلاده به پارک بیاورید!

She firmly grasped the leash.

قلاده را محکم گرفت.

noun

جانورشناسی سه (مجموعه‌ای از سه حیوان مانند تازی یا روباه یا خرگوش)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The leash of hares darted across the field.

سه خرگوش در سراسر مزرعه می‌چرخیدند.

As the sun set, the leash of greyhounds eagerly awaited their evening run.

با غروب خورشید، سه سگ تازی مشتاقانه منتظر دویدن عصرشان بود.

noun

مجموعه‌ی سه‌تایی، دسته‌ی سه‌تایی

She bought a leash of colorful balloons for the party.

یک مجموعه‌ی سه‌تایی بادکنک رنگارنگ برای مهمانی خرید.

The chef prepared a leash of delectable appetizers for the guests.

سرآشپز یک دسته‌ی سه‌تایی پیش‌غذای لذیذ برای مهمانان آماده کرد.

verb - transitive

قلاده زدن، افسار بستن

The dog was securely leashed to a tree.

سگ را محکم به یک درخت بسته بودند.

She gently leashed her puppy.

او به‌آرامی به توله‌سگش قلاده زد.

verb - transitive

مجازی مهار کردن

a plan to keep floods in leash

طرحی برای مهار کردن سیل

I tried to leash my anger.

کوشیدم خشمم را مهار کنم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد leash

  1. noun rein
    Synonyms:
    control check restraint curb hold deterrent lead chain rope cord strap tether bridle
  1. verb rein, hold
    Synonyms:
    restrain control check curb hold back suppress secure tie fetter tether fasten tie up shackle hamper trammel hobble clog bridle entrammel hog-tie
    Antonyms:
    release let go

Collocations

hold in leash

مهار کردن، لگام زدن، تحت کنترل درآوردن

Idioms

strain at the leash

ناآرام بودن، ناشکیبایی کردن

(عامیانه) برای کسب آزادی بیشتر تقلا کردن، برای پاره کردن مهار خود کوشیدن

ارجاع به لغت leash

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «leash» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/leash

لغات نزدیک leash

پیشنهاد بهبود معانی