با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Shrilly

ˈʃrɪlli ˈʃrɪlli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb
با صدایی تیز، با صدایی ریز، با صدایی گوش‌خراش، با جیغ
- She screamed shrilly.
- با صدایی تیز جیغ زد.
- The teacher's voice rose shrilly as she tried to get the attention of the rowdy students.
- صدای معلم در حالی که سعی می‌کرد توجه دانش‌آموزان را به خود جلب کند با جیغ بلند شد.
adverb
به‌تندی، به‌طور تندوتیز (اعتراض و مخالفت و غیره)
- The customer complained shrilly about the poor service she received at the restaurant.
- مشتری به‌تندی از خدمات ضعیفی که در رستوران دریافت کرده بود شکایت کرد.
- The boss spoke shrilly to his employees.
- رئیس با کارمندانش به‌طور تندوتیز صحبت کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shrilly

  1. adjective Elevated in pitch
    Synonyms: high, high-pitched, piercing, piping, shrieky, shrill, treble, acute
  2. adverb In a shrill voice
    Synonyms: piercingly

لغات هم‌خانواده shrilly

ارجاع به لغت shrilly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shrilly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shrilly

لغات نزدیک shrilly

پیشنهاد بهبود معانی