با صدایی تیز، با صدایی ریز، با صدایی گوشخراش، با جیغ
She screamed shrilly.
با صدایی تیز جیغ زد.
The teacher's voice rose shrilly as she tried to get the attention of the rowdy students.
صدای معلم در حالی که سعی میکرد توجه دانشآموزان را به خود جلب کند با جیغ بلند شد.
بهتندی، بهطور تندوتیز (اعتراض و مخالفت و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The customer complained shrilly about the poor service she received at the restaurant.
مشتری بهتندی از خدمات ضعیفی که در رستوران دریافت کرده بود شکایت کرد.
The boss spoke shrilly to his employees.
رئیس با کارمندانش بهطور تندوتیز صحبت کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shrilly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shrilly