فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Pipette

paɪˈpet pɪˈpet

توضیحات:

همچنین pipet نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار pipette رایج است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

پیپت (یکی از ابزارهای آزمایشگاهی که به‌منظور برداشتن مقدار دقیقی از مایع یا اندازه‌گیری از آن استفاده می‌شود)

The accuracy of the experiment depended on the precision of the pipette used for measuring the volumes.

دقت و درستی آزمایش به دقت پیپت مورد استفاده برای اندازه‌گیری حجم‌ها بستگی داشت.

The researcher used a disposable pipet to transfer the sample into the test tube.

این پزوهشگر از یک پیپت یک‌بارمصرف برای انتقال نمونه به لوله‌ی آزمایش استفاده کرد.

verb - transitive

انتقال دادن یا اندازه‌گیری (مایع) با استفاده از پیپت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The scientist pipetted the liquid into the petri dish for further analysis.

این دانشمند مایع را برای تجزیه‌وتحلیل بیشتر به داخل پتری دیش انتقال داد.

She pipetted the vaccine into the syringe.

واکسن را با پیپت به داخل سرنگ ریخت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pipette

  1. noun measuring instrument consisting of a graduated glass tube used to measure or transfer precise volumes of a liquid by drawing the liquid up into the tube
    Synonyms:
    pipet

ارجاع به لغت pipette

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pipette» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pipette

لغات نزدیک pipette

پیشنهاد بهبود معانی