Refrigeration

rəˌfrɪdʒəˈreɪʃn̩ rɪˌfrɪdʒəˈreɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
سردسازی، خنک‌کنی، نگاه داشتن در یخچال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد refrigeration

  1. noun The process of cooling or freezing (e.g., food) for preservative purposes
    Synonyms: cooling, chilling, freezing, keeping cold, preservation by cold, infrigidation, glaciation, glacification, regelation

ارجاع به لغت refrigeration

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «refrigeration» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/refrigeration

لغات نزدیک refrigeration

پیشنهاد بهبود معانی