آخرین به‌روزرسانی:

Refrigerate

rɪˈfrɪdʒəreɪt rɪˈfrɪdʒəreɪt

گذشته‌ی ساده:

refrigerated

شکل سوم:

refrigerated

سوم‌شخص مفرد:

refrigerates

وجه وصفی حال:

refrigerating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

خنک کردن، سرد کردن، خنک نگاه داشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

to refrigerate orange juice

آب پرتقال را (در یخچال) خنک کردن

Meat must be refrigerated especially in summertime.

گوشت را باید در یخچال نگه داشت، به‌ویژه در تابستان.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Without refrigeration milk spoils soon.

شیر را اگر در یخچال نگذارند، در مدت کوتاهی فاسد می‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد refrigerate

  1. verb chill, usually in storage
    Synonyms:
    cool air-condition air-cool ice freeze keep cold make cold
    Antonyms:
    warm heat

سوال‌های رایج refrigerate

گذشته‌ی ساده refrigerate چی میشه؟

گذشته‌ی ساده refrigerate در زبان انگلیسی refrigerated است.

شکل سوم refrigerate چی میشه؟

شکل سوم refrigerate در زبان انگلیسی refrigerated است.

وجه وصفی حال refrigerate چی میشه؟

وجه وصفی حال refrigerate در زبان انگلیسی refrigerating است.

سوم‌شخص مفرد refrigerate چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد refrigerate در زبان انگلیسی refrigerates است.

ارجاع به لغت refrigerate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «refrigerate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/refrigerate

لغات نزدیک refrigerate

پیشنهاد بهبود معانی