اقتصاد حقوق ناتوان در پرداخت بدهی، ورشکسته، معسر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
The bank refused to lend money to the insolvent borrower due to his poor credit score.
بانک از پرداخت وام به وامگیرندهی معسر به دلیل امتیاز ضعیف اعتباری او خودداری کرد.
The court declared the company as an insolvent.
دادگاه شرکت را ورشکسته اعلام کرد.
اقتصاد حقوق ناکافی برای پرداخت همهی بدهیها
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an insolvent estate
داراییای ناکافی برای پرداخت همهی بدهیها
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «insolvent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/insolvent