پرخوری کردن، مثل گاو غذا خوردن، اشتهای خوبی داشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My brother can eat like a horse and still never gain a pound!
برادر من میتواند مثل گاو غذا بخورد و بااینحال ذرهای هم وزن اضافه نکند!
At the buffet, she couldn’t help but eat like a horse, trying every dish.
در غذاخوری سلفسرویس، او نتوانست جلوی پرخوریاش را بگیرد و همهی غذاها را امتحان کرد.
Ever since he started working out, he tends to eat like a horse at every meal.
از زمانی که شروع به ورزش کرده است، در هر وعدهی غذایی مثل گاو غذا میخورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «eat like a horse» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/eat-like-a-horse