با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Bye

    baɪ baɪ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      byes

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    exclamation interjection A1
    خداحافظ، بای

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - Bye! See you later!
    - خداحافظ! بعداً می‌بینمت!
    - Bye! Thanks for coming!
    - خداحافظ! ممنونم که اومدی!
    - Bye! Take care of yourself.
    - خداحافظ! مراقب خودت باش.
    - Bye! Have a great day!
    - بای! روز خوبی داشته باشی!
    noun countable
    ورزش صعود بدون بازی (حالتی که در آن یک شرکت‌کننده در تورنمنت بدون بازی به دور بعد راه می‌یابد)
    - The bye in the first round gave him an advantage in the tournament.
    - صعود بدون بازی در دور اول باعث برتری او در مسابقات شد.
    - The player was happy to earn a bye.
    - این بازیکن خوشحال بود که بدون بازی صعود کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    Idioms

    • by the bye

      تصادفاً، اتفاقی، ضمناً، درضمن

    ارجاع به لغت bye

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bye» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bye

    لغات نزدیک bye

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی