با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

By-product

ˈbaɪˌprɑːdəkt ˈbaɪˌprɒdʌkt
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین به این شکل نیز نوشته می‌شود: byproduct

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    فراورده‌ی جانبی (جنبی)، محصول فرعی/جانبی
    • - Tar is one of the by-products of petroleum.
    • - قیر یکی از فراورده‌های جنبی نفت است.
    • - Selenium is a byproduct of copper refining.
    • - سلنیوم محصول جانبی پالایش مس است.
  • noun countable
    (مجازی) پیامد، نتیجه‌ی فرعی
    • - Higher than expected tax revenues were a by-product of the booming economy.
    • - درآمدهای مالیاتی بالاتر از حد انتظار پیامد اقتصاد در حال رشد بود.
    • - Bigotry is one of the by-products of semi-literacy.
    • - تعصب یکی از پیامدهای کم‌سوادی است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد by-product

  1. noun side product
    Synonyms: after-effect, consequence, fall-out, offshoot, outgrowth, repercussion, result, side effect, spinoff

ارجاع به لغت by-product

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «by-product» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/by-product

لغات نزدیک by-product

پیشنهاد بهبود معانی