Side Effect

ˈsaɪdəˈfekt saɪdɪˈfekt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun phrase C1
اثر جانبی، نتیجه جانبی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun phrase
اثر فرعی (دارو)، اثر زیان‌آور، واکنش ثانوی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد side effect

  1. noun adverse or unwanted secondary effect
    Synonyms: aftereffect, aftermath, aftertaste, byproduct, carryover, concomitant, corollary, leftover, offshoot, reaction, secondary response, sidebar, side issue, spinoff

ارجاع به لغت side effect

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «side effect» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/side effect

لغات نزدیک side effect

پیشنهاد بهبود معانی