فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Sidebar

ˈsaɪdbɑːr ˈsaɪdbɑː

شکل جمع:

sidebars

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

ستون فرعی (بخشی جانبی در روزنامه‌‌ها و مجلات که اطلاعات تکمیلی یا مرتبط با محتوای اصلی را به‌صورت مختصر و جداگانه ارائه می‌دهد)

The magazine's sidebar has provided quick tips on healthy eating.

ستون فرعی مجله نکات کوتاهی را در مورد تغذیه‌ی سالم ارائه داده است.

The sidebar included a list of recommended books related to the article.

ستون فرعی شامل فهرستی از کتاب‌های توصیه‌شده‌ی مرتبط با مقاله بود.

noun countable

کامپیوتر نوار کناری، سایدبار، ستون کناری (نوار کناری صفحات وب که معمولاً شامل منوها، لینک‌ها، ابزارک‌ها و اطلاعات کاربردی است)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The sidebar of the website showcases advertisements and recent articles.

ستون کناری این وبسایت تبلیغات و مقالات اخیر را به نمایش می‌گذارد.

The website has a sidebar that highlights popular articles.

این وبسایت دارای نواری کناری است که مقالات محبوب را برجسته می‌کند.

noun countable uncountable

حقوق گفت‌وگوی فرعی، گفت‌وگوی جانبی (جلسه‌ای خصوصی که در غیاب هیئت‌منصفه، بین وکلا و قاضی برگزار می‌شود)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

مشاهده

The judge called for a sidebar to clarify the legal issues at hand.

قاضی برای روشن شدن مسائل حقوقی مورد بحث خواستار گفت‌وگوی فرعی شد.

The sidebar lasted only a few minutes, but it significantly impacted the case.

گفت‌وگوی جانبی تنها چند دقیقه به طول انجامید، اما به‌طور قابل توجهی روی پرونده تأثیر گذاشت.

noun countable uncountable

حقوق (قسمتی در جلوی دادگاه) جایگاه گفت‌وگوی فرعی، جایگاه گفت‌وگوی جانبی

The judge called the parties to the sidebar for a quick clarification.

قاضی برای توضیح کوتاه طرفین را به جایگاه گفت‌وگوی فرعی فراخواند.

The lawyers gathered at the sidebar to discuss crucial details of the case.

وکلا در جایگاه گفت‌وگوی جانبی جمع شدند تا در مورد جزئیات مهم این پرونده بحث کنند.

noun countable

رویداد جانبی، برنامه‌‌ی جانبی (فعالیت‌ها یا اجراهایی که به‌عنوان مکمل و یا در کنار رویداد اصلی برگزار می‌شوند)

The sidebar events included poetry readings and storytelling.

رویدادهای جانبی شامل شعرخوانی و داستان‌سرایی بودند.

The sidebar events includes workshops that complement the main performances.

رویدادهای جانبی شامل کارگاه‌هایی است که متمم نمایش‌های اصلی هستند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت sidebar

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sidebar» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sidebar

لغات نزدیک sidebar

پیشنهاد بهبود معانی