امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sidebar

ˈsaɪdbɑːr ˈsaɪdbɑː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    sidebars

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
ستون فرعی (بخشی جانبی در روزنامه‌‌ها و مجلات که اطلاعات تکمیلی یا مرتبط با محتوای اصلی را به‌صورت مختصر و جداگانه ارائه می‌دهد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The magazine's sidebar has provided quick tips on healthy eating.
- ستون فرعی مجله نکات کوتاهی را در مورد تغذیه‌ی سالم ارائه داده است.
- The sidebar included a list of recommended books related to the article.
- ستون فرعی شامل فهرستی از کتاب‌های توصیه‌شده‌ی مرتبط با مقاله بود.
noun countable
کامپیوتر نوار کناری، سایدبار، ستون کناری (نوار کناری صفحات وب که معمولاً شامل منوها، لینک‌ها، ابزارک‌ها و اطلاعات کاربردی است) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

مشاهده
- The sidebar of the website showcases advertisements and recent articles.
- ستون کناری این وبسایت تبلیغات و مقالات اخیر را به نمایش می‌گذارد.
- The website has a sidebar that highlights popular articles.
- این وبسایت دارای نواری کناری است که مقالات محبوب را برجسته می‌کند.
noun countable uncountable
حقوق گفت‌وگوی فرعی، گفت‌وگوی جانبی (جلسه‌ای خصوصی که در غیاب هیئت‌منصفه، بین وکلا و قاضی برگزار می‌شود) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

مشاهده
- The judge called for a sidebar to clarify the legal issues at hand.
- قاضی برای روشن شدن مسائل حقوقی مورد بحث خواستار گفت‌وگوی فرعی شد.
- The sidebar lasted only a few minutes, but it significantly impacted the case.
- گفت‌وگوی جانبی تنها چند دقیقه به طول انجامید، اما به‌طور قابل توجهی روی پرونده تأثیر گذاشت.
noun countable uncountable
حقوق (قسمتی در جلوی دادگاه) جایگاه گفت‌وگوی فرعی، جایگاه گفت‌وگوی جانبی
- The judge called the parties to the sidebar for a quick clarification.
- قاضی برای توضیح کوتاه طرفین را به جایگاه گفت‌وگوی فرعی فراخواند.
- The lawyers gathered at the sidebar to discuss crucial details of the case.
- وکلا در جایگاه گفت‌وگوی جانبی جمع شدند تا در مورد جزئیات مهم این پرونده بحث کنند.
noun countable
رویداد جانبی، برنامه‌‌ی جانبی (فعالیت‌ها یا اجراهایی که به‌عنوان مکمل و یا در کنار رویداد اصلی برگزار می‌شوند)
- The sidebar events included poetry readings and storytelling.
- رویدادهای جانبی شامل شعرخوانی و داستان‌سرایی بودند.
- The sidebar events includes workshops that complement the main performances.
- رویدادهای جانبی شامل کارگاه‌هایی است که متمم نمایش‌های اصلی هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت sidebar

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sidebar» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sidebar

لغات نزدیک sidebar

پیشنهاد بهبود معانی