فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

After-effect

ˈæftɚəˌfekt ˈæftɚəˌfekt ˈɑːftərɪfekt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

اثر ثانوی، پیامد، عارضه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

the after-effects of the drug

عوارض دارو

His performance was compromised by the after-effects of a chest infection.

اجرایش تحت تاثیر عوارض عفونت سینه قرار گرفته بود

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد after-effect

  1. noun repercussion
    Synonyms:
    consequence aftermath wake followup trail aftershock offshoot hangover

ارجاع به لغت after-effect

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «after-effect» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/after-effect

لغات نزدیک after-effect

پیشنهاد بهبود معانی