فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Aftershock

ˈæftərʃɑːk ˈɑːftəʃɒk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    زمین‌شناسی پس‌لرزه (زمین‌لرزه‌ی کوچک‌تری که پس از زمین‌لرزه‌ی بزرگ‌تر قبلی و در همان منطقه روی می‌دهد)
    • - The aftershock of the earthquake rattled the already damaged buildings.
    • - پس‌لرزه‌ی این زمین‌لرزه ساختمان‌های آسیب‌دیده را به لرزه درآورد.
    • - Despite the main earthquake being over, the aftershocks continued to shake the region for days.
    • - علی‌رغم پایان یافتن زمین‌لرزه‌ی اصلی، چندین پس‌لرزه تا چندین روز منطقه را می‌لرزاند.
  • noun countable
    پس‌لرزه (واقعه)
    • - the aftershock of the scandal
    • - پس‌لرزه‌ی این رسوایی
    • - the aftershock of the economic recession
    • - پس‌لرزه‌ی رکود اقتصادی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات هم‌خانواده aftershock

ارجاع به لغت aftershock

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «aftershock» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/aftershock

لغات نزدیک aftershock

پیشنهاد بهبود معانی