فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Afterthought

ˈæftərθɒːt ˈɑːftəθɔːt

شکل جمع:

afterthoughts

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

(فکری که دیر به ذهن خطور می‌کند) فکر ثانوی، توضیح بعدی، پس‌اندیشه ،فکر کاهل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

It occurred to me as an afterthought that he owed me money, too.

بعداً به خاطرم خطور کرد که به من بدهکار هم بود.

Almost as an afterthought he added that he missed her.

بعداً به ذهنش خطور کرد این را اضافه کند که دلتنگ او شده.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد afterthought

  1. noun idea that occurs after it is timely
    Synonyms:
    second thought reconsideration review
    Antonyms:
    forethought

ارجاع به لغت afterthought

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «afterthought» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/afterthought

لغات نزدیک afterthought

پیشنهاد بهبود معانی