امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Eyewitness

ˈaɪˌwɪtnəs ˈaɪˌwɪtnəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    eyewitnesses

معنی

noun countable
حقوق شاهد عینی، گواه خود دیده، گواهی مستقیم، گواهی چشمی، شاهد برای العین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد eyewitness

  1. noun person who sees an event occur
    Synonyms: beholder, bystander, looker-on, observer, onlooker, passer-by, spectator, viewer, watcher, witness

ارجاع به لغت eyewitness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «eyewitness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/eyewitness

لغات نزدیک eyewitness

پیشنهاد بهبود معانی