با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Eyewinker

ˈaɪˌwɪŋkər ˈaɪˌwɪŋkə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    eyewinkers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
مژه (معمولاً به‌صورت جمع می‌آید)
- her long eyewinkers
- مژه‌های بلندش
- The actress wore dramatic false eyewinkers.
- این هنرپیشه مژه‌های مصنوعی نمایشی زده بود.
noun countable
کالبدشناسی پلک
- The doctor examined her eyewinker.
- پژشک پلکش را معاینه کرد.
- She gently massaged her eyewinker.
- پلکش را به‌آرامی ماساژ داد.
noun
محرک (چیزی مانند ذره‌ی خارجی در چشم که چشم را تحریک می‌کند و باعث چشمک زدن می‌شود)
- The tiny eyewinker caused persistent irritation in her left eye.
- محرک ریز باعث سوزش مداوم در چشم چپ او شد.
- She had to visit the doctor to have the eyewinker removed.
- مجبور شد به پزشک مراجعه کند تا او محرک را خارج کند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت eyewinker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «eyewinker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/eyewinker

لغات نزدیک eyewinker

پیشنهاد بهبود معانی