شکل جمع:
rationalizationsشکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: rationalisation
توجیه، دلیلتراشی، بهانه آوردن
Their rationalization of poor results did not convince the investors.
توجیه آنها برای نتایج ضعیف، سرمایهگذاران را قانع نکرد.
His explanation sounded more like a rationalization than a real reason.
توضیح او بیشتر شبیه بهانه بود تا دلیل واقعی.
ساماندهی، اصلاح ساختاری، بهینهسازی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The industry needs serious rationalization to remain competitive in the global market.
این صنعت برای باقی ماندن در بازار جهانی به اصلاح ساختاری جدی نیاز دارد.
The rationalization efforts resulted in the closure of several underperforming factories.
تلاشها برای بهینهسازی منجر به تعطیلی چند کارخانهی کمبازده شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rationalization» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rationalization