با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Mitigation

ˌmɪtəˈɡeɪʃn ˌmɪtəˈɡeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    mitigations

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable formal
کاهش خسارت، کاهش اثرات مخرب
- Effective risk mitigation can prevent significant losses in any project.
- کاهش خسارت موثر می‌تواند از ضررهای قابل توجه در هر پروژه جلوگیری کند.
- The team's focus is on climate change mitigation to protect future generations.
- تمرکز این تیم بر کاهش اثرات مخرب تغییرات آب‌وهوا برای محافظت از نسل‌های آینده است.
noun uncountable
حقوق تخفیف مجازات، کاهش شدت مجازات یا حکم قضایی
- Her sincere apology was viewed as a strong form of mitigation by the judge.
- مدافعه‌ی خالصانه‌ی او در کنار قاضی به‌عنوان نوعی تخفیف در مجازاتی سخت بازبینی شد.
- The defendant's history of mental health issues served as a valid mitigation for the crime.
- سابقه‌ی مشکلات روانی متهم به‌عنوان یک کاهش شدت مجازات معتبر برای جرم محسوب می‌شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mitigation

  1. noun The action of lessening in severity or intensity
    Synonyms: moderation, alleviation, reduction, remission
  2. noun Freedom, especially from pain
    Synonyms: extenuation, palliation, alleviation, assuagement, ease, relief

ارجاع به لغت mitigation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mitigation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mitigation

لغات نزدیک mitigation

پیشنهاد بهبود معانی