فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Mitigation

ˌmɪtəˈɡeɪʃn ˌmɪtəˈɡeɪʃn

شکل جمع:

mitigations

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable formal

کاهش خسارت، کاهش اثرات مخرب

Effective risk mitigation can prevent significant losses in any project.

کاهش خسارت موثر می‌تواند از ضررهای قابل توجه در هر پروژه جلوگیری کند.

The team's focus is on climate change mitigation to protect future generations.

تمرکز این تیم بر کاهش اثرات مخرب تغییرات آب‌وهوا برای محافظت از نسل‌های آینده است.

noun uncountable

حقوق تخفیف مجازات، کاهش شدت مجازات یا حکم قضایی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Her sincere apology was viewed as a strong form of mitigation by the judge.

مدافعه‌ی خالصانه‌ی او در کنار قاضی به‌عنوان نوعی تخفیف در مجازاتی سخت بازبینی شد.

The defendant's history of mental health issues served as a valid mitigation for the crime.

سابقه‌ی مشکلات روانی متهم به‌عنوان یک کاهش شدت مجازات معتبر برای جرم محسوب می‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mitigation

  1. noun the action of lessening in severity or intensity
    Synonyms:
    reduction moderation alleviation remission
  1. noun freedom, especially from pain
    Synonyms:
    relief ease alleviation assuagement palliation extenuation

ارجاع به لغت mitigation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mitigation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mitigation

لغات نزدیک mitigation

پیشنهاد بهبود معانی