فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Rebut

rɪˈbʌt rɪˈbʌt

معنی و نمونه‌جمله

adverb

رد کردن، برگرداندن، جواب متقابل دادن، پس زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The speaker rebutted the claims of his opponent.

سخنران به ادعاهای حریف خود پاسخ داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rebut

  1. verb argue against; prove wrong
    Synonyms:
    deny refute disprove controvert invalidate negate confute disconfirm repel defeat overturn negative cross break quash prove false repulse fend off ward off hold off stave off confound take on come back at get back at evert top
    Antonyms:
    agree concede approve back down

ارجاع به لغت rebut

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rebut» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rebut

لغات نزدیک rebut

پیشنهاد بهبود معانی