با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Detonation

ˌdetəˈneɪʃn̩ ˌdetəˈneɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
انفجار (با صدای بلند و شدید)، ترکیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد detonation

  1. noun explosion
    Synonyms: bang, blast, blowout, blow-up, boom, discharge, ignition

ارجاع به لغت detonation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «detonation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/detonation

لغات نزدیک detonation

پیشنهاد بهبود معانی