با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Get In

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

phrasal verb B2
(حقیقی یا مجازی) وارد شدن، داخل شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
phrasal verb
عضویت در مدرسه‌ی گزینشی
phrasal verb
انتخاب شدن برای شغل
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد get in

  1. phrasal verb infiltrate; find a way in
    Synonyms: alight, appear, arrive, blow in, come, embark, enter, gain ingress, get inside, include, insert, interpose, land, mount, penetrate, reach, show, show up, turn up
    Antonyms: get out
  2. phrasal verb Enter a place, to gain access
  3. phrasal verb Secure membership at a selective school
  4. phrasal verb Be elected to some office

ارجاع به لغت get in

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «get in» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/get-in

لغات نزدیک get in

پیشنهاد بهبود معانی