با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Alight

əˈlaɪt əˈlaɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    alighted
  • شکل سوم:

    alighted
  • سوم‌شخص مفرد:

    alights
  • وجه وصفی حال:

    alighting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive adverb
روشن، شعله‌ور، سوزان، سبک کردن، راحت کردن، تخفیف دادن، روشن کردن، آتش زدن، برق زدن، پیاده شدن، فرودآمدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- She greeted me as I alighted from the train.
- هنگامی که از ترن پیاده شدم، او به استقبالم آمد.
- The bird circled and alighted on the branch.
- پرنده دوری زد و بر شاخه نشست.
- Clow-worms had set the bushes alight.
- کرم‌های شب‌تاب بوته‌ها را نورانی کرده بودند.
- She looked at me with her eyes alight.
- با چشمانی براق به من نگاه کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد alight

  1. verb land
    Synonyms: come down, debark, descend, disembark, dismount, get off, light, perch, settle, touch down

ارجاع به لغت alight

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «alight» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/alight

لغات نزدیک alight

پیشنهاد بهبود معانی