فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Come Down

معنی‌ها

phrasal verb B2

(از مقام یا دارایی یا قدرت و غیره) تنزل کردن، پایین رفتن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده
phrasal verb

فرود آمدن، نزول کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
phrasal verb

(مبلغ و مقدار و میزان) رسیدن، شدن

phrasal verb

بیمار شدن

phrasal verb

اتفاق افتادن، پیش آمدن، روی دادن، رخ دادن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد come down

  1. verb worsen
    Synonyms:
    decline deteriorate decrease reduce fail suffer go downhill descend degenerate fall
    Antonyms:
    improve boost
  1. phrasal verb descend
  1. phrasal verb be demolished
  1. phrasal verb reach a decision
  1. phrasal verb be passed through time
  1. phrasal verb return from an elevated state of consciousness or emotion

ارجاع به لغت come down

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «come down» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/come-down

لغات نزدیک come down

پیشنهاد بهبود معانی