گذشتهی ساده:
disembarkedشکل سوم:
disembarkedسومشخص مفرد:
disembarksوجه وصفی حال:
disembarkingپیاده کردن، از کشتی در آوردن، پیاده شدن، تخلیه کردن (بار و مسافر)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This is where ship passengers embark or disembark.
اینجا محلی است که در آن مسافران کشتی سوار یا پیاده میشوند.
The cargo was disembarked in San Diego.
محموله در ساندیگو تخلیه شد.
London was our point of disembarkation.
محل پیاده شدن ما لندن بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «disembark» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disembark