با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Gamut

ˈɡæmət ˈɡæmət
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    (موسیقی) هنگام، گام، حدود، حیطه، وسعت، رسایی
    • - The singer was running through his whole gamut of tone.
    • - خواننده همه‌ی دانگ‌های صدای خود را به‌کار می‌گرفت.
    • - the entire gamut of human emotions
    • - کلیه‌ی زیر‌وبم‌های احساسات بشری
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد gamut

  1. noun range
    Synonyms: area, catalogue, compass, diapason, extent, field, panorama, scale, scope, series, spectrum, sweep

ارجاع به لغت gamut

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gamut» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gamut

لغات نزدیک gamut

پیشنهاد بهبود معانی