(موسیقی) هنگام، گام، حدود، حیطه، وسعت، رسایی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The singer was running through his whole gamut of tone.
خواننده همهی دانگهای صدای خود را بهکار میگرفت.
the entire gamut of human emotions
کلیهی زیروبمهای احساسات بشری
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gamut» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gamut