گذشتهی ساده:
milkedشکل سوم:
milkedسومشخص مفرد:
milksوجه وصفی حال:
milkingشکل جمع:
milksتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
شیر نارگیل (آبی که در وسط نارگیل قرار دارد)
شیرهی نارگیل
غصهی گذشته و فرصتهای ازدسترفته را خوردن، بیهوده زاریدن، غصهی الکی خوردن، حسرت گذشته را خوردن
پر از نعمت و وفور
(در مورد ذرت و گندم و غیره) نارس، سفت نشده
مهربانی بشر
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «milk» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/milk