آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۰ مهر ۱۴۰۴

    Chalk

    tʃɒːk tʃɔːk

    گذشته‌ی ساده:

    chalked

    شکل سوم:

    chalked

    سوم‌شخص مفرد:

    chalks

    وجه وصفی حال:

    chalking

    شکل جمع:

    chalks

    معنی chalk | جمله با chalk

    noun uncountable

    گل سفید، سفیدگل (سنگ‌آهکی نرم و خالص و ریزدانه و سفید تا خاکستری)

    The artist used chalk to create a beautiful mural on the wall.

    این هنرمند از گل سفید برای خلق نقاشی دیواری زیبا روی دیوار استفاده کرد.

    The gymnast's hands were covered in chalk.

    دستان این ژیمناست پیش از اجرا از سفیدگل پوشیده شده بود.

    noun countable uncountable

    گچ (برای نوشتن و غیره)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    They use chalk to write on a blackboard.

    با گچ روی تخته‌سیاه می‌نویسند.

    He used chalk to write his name on the asphalt.

    او اسم خود را با گچ روی آسفالت نوشت.

    verb - intransitive verb - transitive

    با گچ نوشتن، با گچ کشیدن، نوشتن، کشیدن (با گچ)

    The teacher chalked the assignment instructions.

    معلم دستورالعمل تکلیف را با گچ نوشت.

    The artist chalked a beautiful mural on the sidewalk.

    این هنرمند نقاشی دیواری زیبایی را در پیاده‌رو با گچ کشید.

    noun countable

    علامت (با گچ)

    He left a chalk on the table to remember where he was sitting.

    یک علامت روی میز زد تا به یاد بیاورد کجا نشسته بود.

    The teacher drew a chalk on the blackboard.

    معلم یک علامت روی تخته‌سیاه کشید.

    noun countable

    انگلیسی بریتانیایی ورزش امتیاز (در مسابقه)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

    مشاهده

    Each chalk brings them one step closer to victory.

    هر امتیاز آن‌ها را یک قدم به پیروزی نزدیک‌تر می‌کند.

    The team was trailing by one chalk in the final minutes of the game.

    این تیم در دقایق پایانی بازی با یک امتیاز عقب بود.

    verb - transitive

    گچ زدن، گل سفید مالیدن (به دیوار و غیره)

    Please remember to chalk your hands before attempting to climb the rock wall.

    لطفاً به یاد داشته باشید که پیش از تلاش برای بالا رفتن از دیوار سنگی، به دستان خود گچ بزنید.

    He chalked the wall.

    دیوار را گچ زد.

    verb - transitive

    جمع زدن (هزینه و غیره)

    I need to chalk up the expenses from our vacation before I forget.

    پیش از اینکه فراموش کنم باید هزینه‌های تعطیلاتمان را جمع کنم.

    The accountant chalked in all the numbers for the quarterly report.

    حسابدار تمام اعداد را برای گزارش سه‌ماهه جمع زد.

    verb - intransitive

    گچی شدن

    The old plaster started to chalk.

    دیوار قدیمی شروع به گچی شدن کرد.

    The humidity caused the walls to chalk.

    رطوبت باعث گچی شدن دیوارها شد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد chalk

    1. noun An amphetamine derivative (trade name Methedrine) used in the form of a crystalline hydrochloride; used as a stimulant to the nervous system and as an appetite suppressant
      Synonyms:
      methamphetamine meth crank ice glass shabu methedrine methamphetamine-hydrochloride deoxyephedrine chicken feed trash bleach whiten blanch draw sketch crayon talc inkstand
    1. verb
      Synonyms:
      picturize scumble

    Phrasal verbs

    chalk out

    1- با گچ نوشتن یا علامت گذاری کردن 2- طرح کردن، به اجمال شرح دادن یا تعیین کردن

    chalk up

    به دست آوردن، دست یافتن به (پیروزی)، به ثبت رساندن (امتیاز)

    به حساب چیزی گذاشتن، ناشی از چیزی دانستن، به پای چیزی نوشتن (تقصیر و غیره)، به حساب کسی گذاشتن (هزینه)

    Idioms

    not by a long chalk

    (انگلیس) به هیچ‌وجه، ابداً

    walk a chalk line

    (عامیانه) اطاعت کامل کردن، مواظب رفتار خود بودن

    chalk and cheese

    کاملاً متفاوت، بسیار ناهمانند، دارای فرق از زمین تا آسمان

    سوال‌های رایج chalk

    گذشته‌ی ساده chalk چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده chalk در زبان انگلیسی chalked است.

    شکل سوم chalk چی میشه؟

    شکل سوم chalk در زبان انگلیسی chalked است.

    شکل جمع chalk چی میشه؟

    شکل جمع chalk در زبان انگلیسی chalks است.

    وجه وصفی حال chalk چی میشه؟

    وجه وصفی حال chalk در زبان انگلیسی chalking است.

    سوم‌شخص مفرد chalk چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد chalk در زبان انگلیسی chalks است.

    ارجاع به لغت chalk

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «chalk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chalk

    لغات نزدیک chalk

    • - chalice
    • - chaliced
    • - chalk
    • - chalk and cheese
    • - chalk out
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.