آخرین به‌روزرسانی:

Photocopy

ˈfoʊtəˌkɑːpi ˈfəʊtəʊˌkɒpi

گذشته‌ی ساده:

photocopied

شکل سوم:

photocopied

سوم‌شخص مفرد:

photocopies

وجه وصفی حال:

photocopying

شکل جمع:

photocopies

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun countable B1

فتوکپی، رونوشت

verb - transitive verb - intransitive

رونوشت برداشتن، فتوکپی گرفتن، فتوکپی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

I photocopied the letter.

نامه را فتوکپی کردم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد photocopy

  1. noun, verb mechanical image produced from a copier; making the image
    Synonyms:
    copy duplicate reproduce Xerox stat velox

ارجاع به لغت photocopy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «photocopy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/photocopy

لغات نزدیک photocopy

پیشنهاد بهبود معانی