آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۸ دی ۱۴۰۳

    Coin

    kɔɪn kɔɪn

    گذشته‌ی ساده:

    coined

    شکل سوم:

    coined

    سوم‌شخص مفرد:

    coins

    وجه وصفی حال:

    coining

    شکل جمع:

    coins

    معنی coin | جمله با coin

    noun countable B1

    سکه (قطعه‌ای فلزی گرد و کوچک معمولاً از جنس نقره یا مس که به‌عنوان پول از آن استفاده می‌شود)

    coin, سکه (قطعه‌ای فلزی گرد و کوچک معمولاً از جنس نقره یا مس که به‌عنوان پول از آن استفاده می‌شود)
    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    a gold coin

    سکه‌ی طلا

    I found a rare coin in the attic.

    یک سکه‌ی کمیاب را در زیرشیروانی پیدا کردم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    two coins and some paper money (or banknotes)

    دو سکه و مقداری اسکناس

    Halawe-Malawe is a traditional tradition in the Kurdish regions in which the children go to the neighbors' houses and declare the coming of the new year (Nowruz) and get coin from the owner of the house.

    «هه‌لاوه‌مه‌لاوه» آیینی سنتی در مناطق کردنشین است که در آن بچه‌ها به خانه‌ی همسایه‌ها می‌روند و فرا رسیدن سال نو (نوروز) را اعلام می‌کنند و از صاحب‌خانه سکه می‌گیرند.

    noun uncountable informal

    پول (به شکل سکه‌های فلزی)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    She gave me some coin.

    کمی پول به من داد.

    How much coin do you have on you?

    چقدر پول دارید؟

    verb - transitive

    ابداع کردن، ساختن (یک کلمه یا عبارت جدید یا استفاده از آن به شیوه‌ای خاص برای نخستین بار)

    I have tried to avoid coining new words.

    سعی کرده‌ام که از ساختن واژه‌های نو خودداری کنم.

    She coined the term "Insta-gramming" to refer to taking pictures for Instagram.

    او اصطلاح Insta-gramming (= اینستاگرامینگ) را برای اشاره به گرفتن عکس برای اینستاگرام ابداع کرد.

    verb - transitive

    سکه زدن، ضرب کردن

    The mint coined the new coins from the metal.

    ضرابخانه سکه‌های جدیدی را از فلز ضرب کرده است.

    The government will coin a new denomination of coins.

    حکومت نوع جدیدی از سکه‌ها را ضرب خواهد کرد.

    adjective

    مربوط به سکه، سکه‌مانند

    a coin laundry

    ماشین رخت‌شویی سکه‌ای (=سکه‌خور)

    The coin-shaped object glimmered in the moonlight.

    شی‌ء سکه‌مانند زیر نور ماه می‌درخشید.

    noun

    چیزی که دو طرف متفاوت و معمولاً متضاد دارد، دو روی سکه از یک مسئله/چیز واحد

    Poverty and ignorance are two sides of the same coin.

    فقر و جهل دو جنبه از یک مسئله‌ی واحد هستند.

    verb - transitive informal

    انگلیسی بریتانیایی درآمد زیاد داشتن

    He is really coining it now.

    این روزها کار و بارش سکه است.

    With prices so high, the major oil companies are coining it as never before.

    با بالا رفتن قیمت‌ها، شرکت‌های نفتی بزرگ به‌طور بی‌سابقه‌ای درآمد زیادی خواهند داشت.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد coin

    1. noun metallic money
      Synonyms:
      money currency cash coinage change legal tender specie silver gold copper dough chips piece bread jack small change mintage scratch chicken feed meter money
      Antonyms:
      dollar bill
    1. verb create, invent
      Synonyms:
      make up create formulate invent manufacture compose think up fabricate forge originate frame mint mold conceive contrive dream up brainstorm spark stamp counterfeit trump up spitball make up off the top of one’s head head trip

    Collocations

    coin money

    1- سکه زدن، ضرب کردن 2- (عامیانه) یک‌دفعه درآمد زیادی پیدا کردن، پول زیاد به چنگ آوردن

    Idioms

    coin money

    1- سکه زدن، ضرب کردن 2- (عامیانه) یک‌دفعه درآمد زیادی پیدا کردن، پول زیاد به چنگ آوردن

    pay a person back in the same coin

    معامله‌ی به مثل کردن، اقدام متقابل کردن، تقاص گرفتن

    the other side of the coin

    از سوی دیگر، طرف دیگر قضیه، جنبه‌ی دیگر موضوع

    two sides of the same coin

    دو جنبه‌ی مختلف چیز به‌خصوص

    سوال‌های رایج coin

    معنی coin به فارسی چی میشه؟

    کلمه "coin" در زبان انگلیسی به معنای سکه است و به طور کلی به اشیاء فلزی که به عنوان واحد پول در مبادلات اقتصادی استفاده می‌شوند، اشاره دارد. سکه‌ها معمولاً دارای ارزش مشخصی هستند و در اندازه‌ها و اشکال مختلف تولید می‌شوند. در اینجا به بررسی معانی و نکات جالب درباره سکه‌ها می‌پردازیم.

    ۱. تاریخچه سکه

    تاریخچه سکه به حدود ۶۰۰ سال قبل از میلاد برمی‌گردد. اولین سکه‌ها در لیدی، منطقه‌ای در غرب ترکیه کنونی، ضرب شدند. این سکه‌ها از طلا و نقره ساخته می‌شدند و نقش‌های مختلفی بر روی آن‌ها حک می‌شد. سکه‌ها به عنوان یک وسیله مبادله‌ای کارآمدتر از کالاها به وجود آمدند و به تدریج در فرهنگ‌های مختلف گسترش یافتند.

    ۲. انواع سکه

    سکه‌ها به طور کلی به دو دسته تقسیم می‌شوند: سکه‌های طلا و نقره (سکه‌های گرانبها) و سکه‌های معمولی که از آلیاژهای مختلف مانند برنج یا مس ساخته می‌شوند. همچنین سکه‌های یادبود و کلکسیونی نیز وجود دارند که به منظور جمع‌آوری و نمایش طراحی‌های خاص ضرب می‌شوند.

    ۳. سکه‌های دیجیتال

    با پیشرفت تکنولوژی، مفهوم سکه به دنیای دیجیتال نیز راه پیدا کرده است. "کریپتوکارنسی" یا ارزهای دیجیتال مانند بیت‌کوین و اتریوم به عنوان نوعی سکه دیجیتال ظهور کرده‌اند. این ارزها بر پایه فناوری بلاک‌چین عمل کرده و مستقل از بانک‌ها و دولت‌ها هستند.

    ۴. سکه به عنوان نماد

    سکه‌ها در بسیاری از فرهنگ‌ها به عنوان نماد ثروت و قدرت شناخته می‌شوند. در ادبیات و هنر، سکه‌ها معمولاً به عنوان نماد انتخاب، شانس و تصمیم‌گیری نیز مورد استفاده قرار می‌گیرند. به عنوان مثال، ضربه زدن به یک سکه برای تصمیم‌گیری بین دو گزینه، یک روش متداول است.

    ۵. نکات جالب درباره سکه‌ها

    - وزن سکه: وزن سکه‌ها معمولاً استاندارد است و در کشورهای مختلف متفاوت است.

    - جمع‌آوری سکه: جمع‌آوری سکه‌ها یک فعالیت محبوب در بین افراد است و برخی از سکه‌های قدیمی می‌توانند ارزش بسیار بالایی پیدا کنند.

    - تاریخ‌نگاری سکه: سکه‌ها می‌توانند اطلاعات تاریخی ارزشمندی را درباره فرهنگ‌ها، اقتصاد و سیاست‌های زمان خود ارائه دهند. سکه‌ها معمولاً نام کشور، سال ضرب، و تصویر شخصیت‌های تاریخی را نشان می‌دهند.

    گذشته‌ی ساده coin چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده coin در زبان انگلیسی coined است.

    شکل سوم coin چی میشه؟

    شکل سوم coin در زبان انگلیسی coined است.

    شکل جمع coin چی میشه؟

    شکل جمع coin در زبان انگلیسی coins است.

    وجه وصفی حال coin چی میشه؟

    وجه وصفی حال coin در زبان انگلیسی coining است.

    سوم‌شخص مفرد coin چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد coin در زبان انگلیسی coins است.

    ارجاع به لغت coin

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «coin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/coin

    لغات نزدیک coin

    • - coiled
    • - Coimbra
    • - coin
    • - coin a phrase
    • - coin a term
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.