seven, sept-, hept-, VII
شاگردی او هفت سال طول کشید.
His apprenticeship lasted seven years.
کارهای روزمرهی مزرعه هر روز تا ساعت هفت شب او را مشغول میدارد.
Farm chores keep him busy every day up until seven p.m.
a prefix (means: seven, hept-, sept-)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
هفترنگ
many colors
هفتضلعی
heptagon
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «هفت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/هفت