شکل نوشتاری دیگر این لغت: frowsy
ناپسند ژولیده، نامرتب، کهنه، نامنسجم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The frowzy appearance of the shop discouraged customers.
ظاهر نامرتب مغازه مشتریان را منصرف میکرد.
His hair looked frowzy after a long day of work.
بعداز روزی طولانی در کار، موهای او ژولیده شده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «frowzy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/frowzy