three, tri-
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کردارشناسی یکی از سه بخش عمدهی فلسفه است.
Ethics is one of the main three parts of philosophy.
مینا عکسها را در سه جعبه دسته کرد.
Mina arranged the pictures in three boxes.
جانور سهانگشتی
a three-toed animal
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سه