با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Floriculture

ˈflɔːrɪkʌlt͡ʃər ˈflɔːrɪkʌlt͡ʃə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    گل‌کاری، گل‌پروری، پرورش گل
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد floriculture

  1. noun The cultivation of flowering plants
    Synonyms: horticulture, arboriculture, flower gardening, cultivation, flower-growing, citriculture, fruit-growing, orcharding, olericulture, viniculture, pomiculture

ارجاع به لغت floriculture

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «floriculture» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/floriculture

لغات نزدیک floriculture

پیشنهاد بهبود معانی