فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Phosphorescent

ˌfɑːsfəˈresnt ˌfɒsfəˈresnt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
تابنده (مثل فسفر)، شب‌تاب، درخشان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد phosphorescent

  1. adjective shining
    Synonyms:
    glowing luminous radiant

ارجاع به لغت phosphorescent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «phosphorescent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/phosphorescent

لغات نزدیک phosphorescent

پیشنهاد بهبود معانی