خیره نگاه کردن، اخم کردن، با خشم نگاه کردن، چشم غره رفتن، چپ چپ نگاه کردن
He was late again and the teacher glowered at him.
او دوباره دیر آمد و معلم به او چشم غره رفت.
The disgruntled customer continued to glower at the cashier after receiving poor service.
مشتری ناراضی به صندوقدار به خاطر ارائهی خدمات ضعیف با اخم نگاه کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «glower» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/glower