فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Scowl

skaʊl skaʊl

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - intransitive

ابرو درهم‌کشی، اخم، ترشرویی، اخم کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

When the stepmother saw him she scowled.

زن پدر تا او را دید اخم کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scowl

  1. noun frown
    Synonyms:
    grimace glower dirty look black look evil eye
    Antonyms:
    smile grin
  1. verb frown
    Synonyms:
    disapprove glare glower grimace lour lower make a face gloom look daggers at
    Antonyms:
    smile grin

ارجاع به لغت scowl

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scowl» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scowl

لغات نزدیک scowl

پیشنهاد بهبود معانی