آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۳ بهمن ۱۴۰۲

    Smile

    smaɪl smaɪl

    گذشته‌ی ساده:

    smiled

    شکل سوم:

    smiled

    سوم‌شخص مفرد:

    smiles

    وجه وصفی حال:

    smiling

    شکل جمع:

    smiles

    معنی smile | جمله با smile

    noun countable B1

    لبخند، تبسم، شادرویی، خوش‌رویی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    A smile makes every face more attractive.

    لبخند هر چهره‌ای را گیراتر می‌کند.

    a smile of satisfaction

    لبخندی حاکی از رضایت

    verb - intransitive verb - transitive

    لبخند زدن، تبسم کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    The baby smiled at her mother.

    نوزاد به مادرش لبخند زد.

    He smiled when he saw me.

    تا من را دید لبخند زد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The world is like a mirror, if you smile, a smile comes back to you.

    دنیا همچون آینه است؛ اگر لبخند بزنی، به لبخندت پاسخ می‌دهد.

    Fortune smiled on him.

    شانس به او لبخند زد.

    verb - intransitive verb - transitive

    با لبخند گفتن، با خوش‌رویی گفتن، با لبخند پاسخ دادن

    The Lord smiled on his labors.

    خداوند کارهای او را با لبخند پاسخ داد.

    She smiled his congratulations and left without another word.

    با لبخندی به او تبریک گفت و بدون حرف دیگری رفت.

    verb - intransitive

    نیشخند زدن، با تمسخر نگاه کردن، مسخره کردن، مورد تمسخر قرار دادن، استهزا کردن

    She smiled at the thought of his clumsy dance moves.

    با فکر حرکات رقص ناشیانه‌ی او نیشخند زد.

    People smiled at his folly.

    مردم حماقت او را مورد تمسخر قرار دادند.

    verb - intransitive

    لبخند زدن (به نشانه‌ی تایید)، با نظر موافق نگریستن

    She smiled, signaling her approval of his creative idea.

    لبخندی زد و نشان داد که ایده‌ی خلاقانه‌ی او را تایید می‌کند.

    As the judge announced the winner, everyone smiled.

    وقتی قاضی برنده را اعلام کرد، همه به نشانه‌ی تایید لبخند زدند.

    verb - intransitive

    لبخند زدن (از خوش‌حالی)، خوشایند بودن، فرح‌بخش بودن، خوشایند جلوه دادن

    The children smiled gleefully as they played in the park.

    بچه‌ها وقتی در پارک بازی می‌کردند، لبخند شادی زدند.

    He couldn't help but smile when he saw his long-lost friend.

    وقتی دوست دیرینه‌اش را دید، نتوانست لبخندی از خوش‌حالی نزند.

    noun countable

    ظاهر فرح‌بخش، ظاهر خوب، ظاهر دلپذیر

    the smile of the shining sea

    ظاهر دلپذیر دریای درخشنده

    His smile instantly put me at ease.

    ظاهر فرح‌بخش او فورا به من آرامش داد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد smile

    1. verb put on a happy expression
      Synonyms:
      laugh grin beam look happy look pleased look delighted look amused express friendliness express tenderness be gracious simper smirk
      Antonyms:
      frown glower

    Phrasal verbs

    smile away

    با لبخند دور کردن یا فایق آمدن، با لبخند ابراز داشتن

    سوال‌های رایج smile

    گذشته‌ی ساده smile چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده smile در زبان انگلیسی smiled است.

    شکل سوم smile چی میشه؟

    شکل سوم smile در زبان انگلیسی smiled است.

    شکل جمع smile چی میشه؟

    شکل جمع smile در زبان انگلیسی smiles است.

    وجه وصفی حال smile چی میشه؟

    وجه وصفی حال smile در زبان انگلیسی smiling است.

    سوم‌شخص مفرد smile چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد smile در زبان انگلیسی smiles است.

    ارجاع به لغت smile

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «smile» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/smile

    لغات نزدیک smile

    • - smidgin
    • - smilax
    • - smile
    • - smile away
    • - smile from ear to ear
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.