امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Grin

ɡrɪn ɡrɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    grinned
  • شکل سوم:

    grinned
  • سوم‌شخص مفرد:

    grins
  • وجه وصفی حال:

    grinning
  • شکل جمع:

    grins

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C2
لبخند، پوزخند، نیشخند (به پهنای صورت)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- He greeted us with a suspicious grin.
- با پوزخند مشکوکی به ما سلام کرد.
- He couldn't help but break into a mischievous grin.
- او نتوانست جلوی نیشخند شیطنت‌آمیزش را بگیرد.
verb - intransitive
لبخند زدن (به پهنای صورت)، نیش (کسی) باز شدن
- When she saw her son, she grinned.
- پسرش را که دید، نیشش باز شد.
- The child couldn't help but grin with delight when they received a surprise gift.
- وقتی کودک هدیه‌ی غافلگیرکننده‌ای گرفت نتوانست لبخندی از روی خوشحالی نزند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد grin

  1. noun, verb smile widely
    Synonyms: beam, crack, simper, smirk
    Antonyms: frown, growl

ارجاع به لغت grin

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/grin

لغات نزدیک grin

پیشنهاد بهبود معانی