گذشتهی ساده:
ground upشکل سوم:
ground upسومشخص مفرد:
grinds upوجه وصفی حال:
grinding upآسیاب کردن، خرد کردن، پودر کردن، ساییدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The scientist ground up the mineral sample for analysis in the lab.
دانشمند نمونهی معدنی را خرد کرد تا برای آزمایش در آزمایشگاه آماده شود.
He carefully ground up the spices to release their full flavor.
او با دقت ادویهها را آسیاب کرد تا طعم کاملشان آزاد شود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «grind up» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grind-up