امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Flute

fluːt fluːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    flutes

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive adverb countable B1
فلوت، شیار، فلوت زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a fluted column
- ستون قاشقی تراش (شیاردار)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flute

  1. noun A groove or furrow in cloth etc (particularly a shallow concave groove on the shaft of a column)
    Synonyms:
    fife piccolo pipe tube whistle woodwind wind-instrument chamfer panpipe recorder channel fipple flute crimp Blokflöte (German) flageolet fluting flute glass transverse flute furrow direct flute flûte-à-bec (French) goffer German flute Blokflöte (German) instrument flûte-à-bec (French) ocarina wineglass champagne-flute
  1. noun A high-pitched woodwind instrument; a slender tube closed at one end with finger holes on one end and an opening near the closed end across which the breath is blown
    Synonyms:
    transverse flute

ارجاع به لغت flute

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flute» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flute

لغات نزدیک flute

پیشنهاد بهبود معانی