۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

Flute

fluːt fluːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    fluted
  • شکل سوم:

    fluted
  • سوم‌شخص مفرد:

    flutes
  • وجه وصفی حال:

    fluting
  • شکل جمع:

    flutes

توضیحات

در معنای دوم همچنین می‌توان از champagne flute به‌جای flute استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
موسیقی فلوت، ساز فلوت (نوعی ساز بادی که معمولاً از فلز یا چوب ساخته می‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- He learned to play the flute during his school years.
- او نواختن فلوت را در دوران تحصیل آموخت.
- The ancient flute is made of silver and adorned with jewels.
- این فلوت باستانی از نقره ساخته شده و با جواهرات تزئین شده است.
- Sina took a deep breath before blowing into the flute.
- سینا قبل‌از دمیدن در فلوت نفس عمیقی کشید.
noun countable
گیلاس، گیلاس شامپاین (لیوان باریک و بلندی که به‌طور مخصوص برای سرو شامپاین طراحی شده است)
- Mikel admired the delicate design of her champagne flute.
- مایکل طراحی ظریف گیلاس شامپاین خود را تحسین کرد.
- She raised her flute to toast the newlyweds.
- او گیلاس شامپاین خود را به‌سلامتی تازه‌ازدواج‌کرده‌ها بلند کرد.
noun countable
شیار، شیار گرد، خراش، شکاف (به‌ویژه شیارهای موازی و عمودی روی ستون‌ها در معماری کلاسیک)
- Each flute on the column was meticulously polished.
- هر شیار روی ستون با دقت صیقل داده شده بود.
- A deep flute in the rock had created a natural drainage system.
- شیار عمیقی در سنگ سیستم زهکشی طبیعی‌ای ایجاد کرده بود.
verb - intransitive
فلوت نواختن، فلوت زدن
- He fluted joyfully during the celebration.
- او درطول جشن با خوش‌حالی فلوت می‌زد.
- She began to flute softly as the sun set.
- با غروب خورشید، او به‌آرامی شروع به نواختن فلوت کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flute

  1. noun a groove or furrow in cloth etc (particularly a shallow concave groove on the shaft of a column)
    Synonyms:
    channel furrow tube instrument pipe whistle crimp fluting recorder chamfer fife piccolo woodwind wind-instrument ocarina panpipe flute glass wineglass champagne-flute flageolet transverse flute direct flute German flute flûte-à-bec (French) Blokflöte (German) goffer
  1. noun a high-pitched woodwind instrument; a slender tube closed at one end with finger holes on one end and an opening near the closed end across which the breath is blown
    Synonyms:
    transverse flute

ارجاع به لغت flute

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flute» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/flute

لغات نزدیک flute

پیشنهاد بهبود معانی