با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Recorder

rɪˈkɔːrdər rɪˈkɔːdə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    recorders

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
موسیقی ریکوردر (نوعی ساز بادی-چوبی از خانواده‌ی فلوت)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- I enjoy playing the recorder.
- از نواختن ریکوردر لذت می‌برم.
- Recorder is a suitable instrument for teaching music to children.
- ریکوردر ساز مناسبی برای آموزش موسیقی به کودکان است.
- The recorder is a popular instrument for beginners.
- ریکوردر ساز محبوبی برای مبتدیان است.
noun countable
انگلیسی بریتانیایی قاضی
- The recorder listened intently to the witness's testimony.
- قاضی به شهادت شاهد با دقت گوش داد.
- The defendant's fate rested in the hands of the recorder.
- سرنوشت متهم در دستان قاضی قرار گرفت.
noun countable
ضبط‌کننده (دستگاه)
- He pressed the play button on the recorder.
- دکمه‌ی پخش دستکاه ضبط‌کننده را فشار داد.
- She used the recorder to record her singing.
- او از ضبط‌کننده برای ضبط آواز خود استفاده کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد recorder

  1. noun Equipment for making records
    Synonyms: tape-recorder, cassette, registrar, dictaphone, recording equipment, recording instrument, recording machine, record keeper
  2. noun A tubular wind instrument with 8 finger holes and a fipple mouthpiece
    Synonyms: fipple flute, fipple pipe, vertical flute

لغات هم‌خانواده recorder

ارجاع به لغت recorder

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «recorder» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/recorder

لغات نزدیک recorder

پیشنهاد بهبود معانی