با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Cassette

kəˈset kəˈset
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    cassettes

توضیحات

این لغت به شکل casette نیز نوشته می‌شود ولی شکل نوشتاری cassette رایج است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    کاست، نوار
    • - I found an old cassette in the attic.
    • - در اتاق زیر شیروانی یک نوار قدیمی پیدا کردم.
    • - The music on this casette brings back so many memories from high school.
    • - موسیقی این کاست خاطرات زیادی از دوران دبیرستان زنده می‌کند.
  • noun countable
    کاست فیلم (دوربین عکاسی)
    • - The photographer loaded the film into the cassette.
    • - عکاس فیلم را در کاست فیلم قرار داد.
    • - I found an old cassette filled with family photos.
    • - یک کاست فیلم قدیمی پر از عکس‌های خانوادگی پیدا کردم.
  • noun countable
    پخش‌کننده‌ی کاست (دستگاه)
    • - My mom used to play her favorite music on a cassette when she was young.
    • - مادرم در جوانی موسیقی محبوبش را در پخش‌کننده‌ی کاست پخش می‌کرد.
    • - The sound quality on this cassette is amazing.
    • - کیفیت صدای این پخش‌کننده‌ی کاست فوق‌العاده است.
  • noun countable
    صندوقچه (برای نگهداری جواهرات)
    • - The princess kept her precious jewels inside a beautiful cassette.
    • - پرنسس جواهرات گران‌بهایش را در یک صندوقچه‌ی زیبا نگهداری می‌کرد.
    • - The thief tried to steal the expensive necklace from the cassette, but failed.
    • - سارق قصد داشت گردن‌بند گران‌قیمت را از صندوقچه بدزدد اما موفق نشد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cassette

  1. noun cartridge
    Synonyms: tape, recording

ارجاع به لغت cassette

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cassette» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cassette

لغات نزدیک cassette

پیشنهاد بهبود معانی