Recording

rɪˈkɔːrdɪŋ rɪˈkɔːdɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    recordings

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
ضبط، ضبط‌شده (صدا، ویدئو و...)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- We watched a recording of the live concert.
- ما فیلم ضبط‌شده‌ای از کنسرت زنده را تماشا کردیم.
- He has a collection of old jazz recordings.
- او مجموعه‌ای از ضبط‌های قدیمی جاز دارد.
noun uncountable B2
ضبط (فرایند ضبط)
- The recording of the interview took place in a professional sound studio.
- ضبط مصاحبه در استودیوی صدای حرفه‌ای انجام شد.
- He works in the recording industry and produces music for upcoming artists.
- او در صنعت ضبط کار می‌کند و برای هنرمندان نوپا موسیقی تولید می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد recording

  1. noun the act of one that records
    Synonyms:
    documentation recounting
  1. noun a record
    Synonyms:
    record transcription tape cassette disk self-recording

Collocations

لغات هم‌خانواده recording

ارجاع به لغت recording

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «recording» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/recording

لغات نزدیک recording

پیشنهاد بهبود معانی