فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Glazing

ˈɡleɪzɪŋ ˈɡleɪzɪŋ

گذشته‌ی ساده:

glazed

شکل سوم:

glazed

سوم‌شخص مفرد:

glazes

معنی‌ها

noun

شیشه‌بری، جام اندازی

noun

شیشه‌ی بریده (و آماده‌ی قرار گرفتن در پنجره و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
noun

لعاب‌دار‌سازی، جلااندازی، صیقل‌کاری، لعاب‌زنی، پرداخت

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد glazing

  1. verb coat with something sweet, such as a hard sugar glaze
    Synonyms:
    coating covering sugarcoating glossing polishing enamelling candying shining burnishing buffing overlaying sleeking furbishing
    Antonyms:
    stripping

ارجاع به لغت glazing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «glazing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/glazing

لغات نزدیک glazing

پیشنهاد بهبود معانی