آخرین به‌روزرسانی:

Clarion

ˈkleriən ˈklærɪən

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective adverb

شیپورتیز، شیپور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

This was a clarion call to all patriots.

این فراخوان آشکاری برای همه‌ی میهن‌دوستان بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clarion

  1. adjective clear, stirring sound
    Synonyms:
    loud clear sharp ringing definite inspiring shrill blaring strident

ارجاع به لغت clarion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clarion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clarion

لغات نزدیک clarion

پیشنهاد بهبود معانی